ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد!

خیلی وقت بود میخواستم این کتاب اثر پائولو کوئلیو رو به همه دوستام معرفی کنم دلیلش هم اینه که به نظر خودم جوون های امروزی (اون هم از نوع جوون ایرانی!) بیشتر از هرچیزی به امید و انگیزه برای زندگی نیاز دارن! این کتاب سرنوشت یکی از جوون های بی انگیزه است که از شدت نا امیدی دست به خودکشی میزنه و بعد از ناموفق بودن، اون رو راهی تیمارستان میکنن و در اونجا با افرادی رو به رو میشه که نویسنده تاثیرات هرکدوم از اونها رو به خوبی توضیح داده. در طی این مدت که اون تحت درمان هستش به نقطه ای از زندگی میرسه که:
"میدانست به زودی میمیرد...چرا بترسد! بهترین کار این بود که از روزها و ساعت های باقی مانده اش لذت ببرد و کارهایی را انجام بدهد که هرگز نکرده است"
(البته لازمه که ذکر کنم بیمارستان روانی توصیف شده در این کتاب با دیده های ما خیلی خیلی متفاوته!!)
من به شخصه این کتاب رو بارها و بارها خوندم و هربار جمله های با معنا تری ازش پیدا کردم و حقیقتا تاثیرش رو روی افکارم به خوبی دیدم.
در ادامه قسمت های جالب این کتاب و لینک دانلود رو براتون قرار دارم...