سلامی بر گل آزرده روحان سلامی بر بهار بی بهاران
که این تبریک و دلبازی عیان گشت به برگ و باد پاییزی گلستان
سلامی بر غرور مدعی ها سلامی بر امام عشقبازان
نماد عشق در سبزی نگون گشت عیان شد خون او در باغ ریحان
به روز و ماه و سالش دیده بر بست به عمری سایه آمد نور پنهان
خداوندا مرا زان دسته برگیر که شد در آخر از کارش پشیمان
از این ماه و از این دلدار و زین روی از این عشق و از این آمال و پیمان
درودی بر نهاد عاشقانه
که کشت از غم "سپهر"م بهر یاران

سلام.به وبلاگ کانون ادبی دانشگاه صنعتی قم خوش آمدید.