شب امتحان
بوی شوم امتحان آیدهمی/ یاد صفر مهربان آید همی
ما ز تعلیم و تعلم خسته ایم/ دل به امّیدِ تقلب بسته ایم
ما برای کسب مدرک آمدیم/ نی برای درک مطلب آمدیم
--------------------------------------------------------------
باز هم خواب ریاضی دیده ام
خواب خطهای موازی دیده ام
خواب دیدم میخوانم ایگرگ زگوند
خنجر دیفرانسیل هم گشته کند
از سر هر جایگشتی میپرم
... دامن هر اتحادی میدرم
شیب هر خط را به تندی میدوم
گوش هر ایگرگ وشی را میجوم
گاه در زندان قدر مطلقم
گاه اسیر زلف حد و مشتقم
گاه خط را موازی میکنم
با توان ها نقطه بازی میکنم
ناگهان دیدم توابع مرده اند
پاره خط و نقطه ها پژمرده اند
هیچکس را زین مصیبت غم نبود
صفر صفرم هم دگر مبهم نبود
آری آری خواب افسون میکند
عقده را از سینه بیرون میکند
مردم زین ایکس و ایگرگ داد داد
روزهای بی ریاضی یاد باد
--------------------------------------------------------------
دیالوگ استاد و دانشجو - ویژه ی آخر ترم
گفتم غمم فزون است، گفتا زمن چه آید
گفتم که نمره ام دِه، گفتا ز من نیاید
گفتم که نمره دادن بسیار سهل آید
گفتا ز ما اساتید این کار کمتر آید
گفتم کَرم نمایید من را کنید شما شاد
گفتا که خوش خیالی کی وقت آن بیاید
گفتم که نمره هفت بدبخت عالمم کرد
گفتا اگر برایی آن هم زیادت آید !!
گفتم خوشا دَهی که دست شما دهد آن
گفتا تو کوششت کن کو وقت آن بر آید
گفتم دل رحیمت کی قصد رحم دارد؟
گفتا نگوی با کس تا وقت آن بر آید