من به خال لبت ای دوست . . .
من به خال لبت ای دوست . . .
که نه !
پیش از این ها به تو بیمار شدم . . .
بسته به جانمی و می دانی ،
نقل این هفته و امروز ، نه و
از ازل بر تو گرفتار شدم . . .
راستش می دانی ،
عاشق چشم سیاهی که ز غیر ،
بسته ای ،
حال مرا غرق تماشاست شدم...
پس از آن ، درگیــــــــرِ ِ
سبزه یِ بانمکِ شیرینت؛
و گمانم بعدش ،
عاشق لحنِ ِ نفس گیرِِ نفس هات شدم . . .
شاعری در به در لحظه ی دیدار شدم ...
و همین جاها بود ،
که به خال لبت ای دوست گرفتار شدم...
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۲ ساعت 14:43 توسط پریسا میثمی
|