باران

سلام به همه دوستان.
میخواستم یه پست غمگین بذارم مطلب خانوم شفیعی رو دیدم کلا منصرف شدم...
منم عید رو به شما تبریک می گم با این دو بیت و یک غزل:
طوبی رسید بهر گلستان سرمدی / مینو نمود گنبد دوار احمدی
عترت بسان غنچه گلها پدید شد / پر شد جهان ز نغمه دین محمدی
****************************************************************
فصل باران آمده شکر فراوانی کنید / کشت پر برکت به فصل و ماه بارانی کنید
نعمت پروردگارم برکتی نو آورید / حاصلش تقدیم با دستان به آسانی کنید
این مبارک سال را بر دیدگان با صفا / مظهر لطف و امید رب سبحانی کنید
محفلی برپا نمایید و به دل احیا شوید / بهر شکرش جرعه ای در بزم نوشانی کنید
بذر در نیت بکارید و نمایید انتظار / مزرع خود سبز در محصول ریحانی کنید
آرزوی دیدن یار آورید از این زمین / چون ببینیدش به ناز و خنده جانانی کنید
گر بخواهیدش بماند نیک روزی بر شما / پای این محفل دو صد شکرانه ارزانی کنید
تا نباشد ناامیدی بر زمین عاشقان / شور ابراهیم در دلها گلستانی کنید
در ترانه با نواخوانی به جمع آیید باز / رقص چوب آورده و در جمع همخوانی کنید
مقدمش پر فیض هرکس آید اندر جمع ما / چون "سپهر" از دل پذیرایی و مهمانی کنید