و بعدش . . .
با خودم گفتم "و بعدش چند نقطه" شو که یادم مونده بذار یه سرچ کنم شاید اومد!

راهنمایی که بودم با چند تا از دوستام کانون می رفتم .
یه استاد بود که ماهی یه بار می اومد "شبه شعر" هامونو نقد می کرد....غالبا نمونه هایی برامون میخوند که الگو قرار بدیم...
وقتی این شعرو برامون خوند من خیلی از سبکش خوشم اومده بود ولی روم نشد از استاد شعرو بگیرم...شاید
چون ترسیدم فک کنه میخوام خودمو شاعرش جا بزنم

حتا یه بار سعی کردم شبیه ش رو بنویسم و حفظ کنم! آخه خیلی خوشم اومده بود!
تقدیم به شما:

نوشتم درد و بعدش چند نقطه
و آهی سرد و بعدش چند نقطه
برای آخرین بار آمد آن روز
گلی آورد ـ بعدش چند نقطه
دلم لرزید وقت رفتن او
چو برگی زرد بعدش چند نقطه
به او گفتم کجا؟ حالا که زود است!
نرو... برگرد... بعدش چند نقطه
و وقتی دور شد یک لحظه برگشت
نگاهی کرد و بعدش .....
و آهی سرد و بعدش چند نقطه
برای آخرین بار آمد آن روز
گلی آورد ـ بعدش چند نقطه
دلم لرزید وقت رفتن او
چو برگی زرد بعدش چند نقطه
به او گفتم کجا؟ حالا که زود است!
نرو... برگرد... بعدش چند نقطه
و وقتی دور شد یک لحظه برگشت
نگاهی کرد و بعدش .....
+ نوشته شده در جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۹۱ ساعت 12:57 توسط پریسا میثمی
|