کوچه باغ
کوچه باغی به نوازشگر آن اعیانی! روز روشن شدی و شب نفست مهمانی!
آنکه زیبایی به آن سوسن وشهلا بخشید! مانده از ماه بهارت همه در حیرانی!
گل به زانو زدن آوردی و ناهید شدی! چشم جانان بربودی ز گل مرجانی!
حسن زیبایی رویت همه پیدا باشد! کی چو خورشید شوی کی بشوی پنهانی!
برکت از ماه خدا پی نگرفتی شاها! جان طلب کردی از آن ماه ربیع الثانی!!
سخنت شهد شراب است و خودت یاسمنی! نفست نقل ونبات است وخودت قندانی!
گر کنایت زنی از خاطره دل گویی! قهوه تلخ نباشی شکر فنجانی!
ملک تزیین شده و طاق مجلل شده ای! لاله پر شده و خاطره ریحانی!
گر ندامت کشی از شانه بخواهی مه را! ور صداقت طلبی شاهد در بارانی!
تو همانی که "سپهر"سرمه جادوی تو گشت!
چشم ساحر شده و غمزه آن مژگانی!
سلام.به وبلاگ کانون ادبی دانشگاه صنعتی قم خوش آمدید.